مرثیه ای برای هفت تیر کشان غرب وحشی
چند فیلم بعد از Red Dead Redemption 2
فرض را بر این میگذاریم که شما تا به امروز آنچنان اهل فیلم و سینما نبودید.یا اگر هم بودید،ژانر وسترن همیشه برایتان مهجور مانده و سری به آن نزدید.حالا چند روزی است که شماره ی دوم رد دد را تمام کردید و اکنون تمام بدنتان درد میکند.انگار چیزی کم است.دلتان حسابی تنگ جهان بی قانون غرب است.تنگ کابوی ها و بونتی هانتر ها و کلانترها.تنگ شیهه ی اسب ها و صدای حرکت کالسکه ها بر روی سنگریزه ی بیابان.
پس این مطلب برای شماست.معرفی ده تا از برترین های ژانر وسترن.البته نیاز به گفتن نیست که نوشته ی فوق صرفا سلیقه ی نگارنده بوده و قطعا یک لیست ده تایی نمیتواند ادای دینی باشد به ده ها فیلم ارزشمند و خوب در این ژانر.اما به هرحال سعی بر این بوده که با انتخاب عناوین متفاوت،لیستی مناسب برای تمام سلیقه ها تنظیم کنیم.
10.High Noon 1952
Fred Zinemann
شاید این شاهکار ماندگار فرد زینه مان،با حال و هوای شماره اول رد دد،بیشتر سنخیت داشته باشد.به هر حال “صلات ظهر” هم مانند رد دد اول،در مرکز قهرمانی تنها را دارد که کسی دست یاری به سمتش دراز نکرده و باید یک تنه مشکلات را از سر راه بردارد.و مورد مشابه جالب دیگر،این است که هر دو قهرمان در جبهه ی قانون قرار دارند.در “صلات ظهر” قهرمان خود کلانتر است و در رد دد هم جان مارستون از سمت قانون مامور شده برای شکار اعضای گروه سابق خود.
و این شباهت ها به همین جا ختم نمی شود.فیلم را تماشا کنید تا متوجه شوید هر دو اثر چگونه به روش خود،به قانون پوزخند میزنند و باعث میشوند به مرز موجود بین خیر و شر شک کنیم.
9.The Searchers 1956
John Ford
سلام.نام من جان فورد است.وسترن میسازم.
این همان جمله ی معروفی ست که جان فورد در معرفی خودش به کار برد.و تمام حقیقت هم همین است.زندگی هنری فورد خلاصه شده در ژانر وسترن.البته فورد سراغ ژانر های دیگر هم رفته.اما هیچوقت به موفقیت وسترن هایش دست پیدا نکرده.و وسترن هایش هم هیچکدام به شهرت “جویندگان” نرسیدند.نه که فیلمای بدی باشند.نه،هرگز.”چه کسی لیبرتی والاس را کشت” یا “دلیجان” دست کمی از شاهکار ندارند.اما انگار که جویندگان عصاره و چکیده ی کارنامه ی فورد است.با مجموعه ای از قاب های به یاد ماندنی و یک بازی فوق العاده از جان وینی که امروزه،تنها یک امریکایی نیست.او خود آمریکاست.
8.Rio Bravo 1959
Howard Hawks
هاکس از آن دست کارگردان های همه فن حریف است که در طول فعالیت هنری خود،به سراغ ژانر های مختلفی رفته و در هر کدام هم از خود یک شاهکار به جا گذاشته است.و ریو براوو هم نتیجه ی سرک کشیدن او به ژانر وسترن است.
جالب است بدانید که ریو براوو جوابیه ی هاکس است به فیلم صلات ظهر از زینه مان که پیشتر معرفی کردیم.هاکس به عنوان یک آمریکایی میهن پرست،از نوع نگاه زینه مان به مردم آمریکا و تنها گذاشتن کلانترشان در یک موقعیت خطیر،دل خوشی نداشت.پس ریو براوو را با همان داستان مشابه ساخت.اما اینبار با رویکردی متفاوت.
مهم نیست که طرفدار نگاه تلخ زینه مان باشید یا نگرش قهرمان پرورانه ی هاکس.هر دو فیلم ،از حیث سینمایی بی نقص و جواهری در کارنامه ی سازنده شان هستند.
7.Once Upon a Time in The West 1962
Sergio Leone
انتخاب یک فیلم از بین فیلمهای لئونه کار سختیست.کارگردانی که سه گانه ی دلار را در کارنامه دارد و با “خوب،بد،زشت” توجه سینما رویان را به وسترن اسپاگتی جلب کرد.
مخاطبان سینما خیلی زود متوجه جاذبه های وسترن اسپاگتی شدند و نتوانستند در مقابل جذابیت هایش مقاومت کنند.در این زیر ژانر ساخته ی دست ایتالیایی ها،خبری از داستان های اخلاق مدارانه و شخصیت های اتوکشیده ی وسترن های کلاسیک آمریکایی نیست.اسپاگتی،تعفن مطلق است.ضد قهرمان هایی ژنده پوش با انگیزه ی انتقام و ویلن هایی عاری از عاطفه ،که در دوئلی با شکوه رو به روی هم قرار میگرند تا سرنوشت محتوم یکدیگر را رقم بزنند.سرنوشتی که برای یکی مرگ و برای دیگری آوارگی ست.
پر واضح است که راکستار هم از جذابیت های اسپاگتی نسبت به کلاسیک علم کامل داشت و برای جذب طیف گسترده تری از مخاطب،در تصمیمی هوشمندانه ،رد دد را با حال و هوای وسترن اسپاگتی ساخت.
و اما برای انتخاب یک فیلم از سرجیو لئونه،تصمیم گرفتم سراغ “روزی روزگاری در غرب” بروم.فیلمی که به نوعی مرثیه ایست بر ژانر وسترن.فیلمی که با ورود قطار (تمدن) به شهر و سفر قهرمانش به نقطه ای نامعلوم ،به پایان میرسد.
6.The Wild bunch 1969
Sam Peckinpah
اگر با سرقت های دار و دسته ی داچ در رد دد 2،حسابی سر کیف آمدید،”این گروه خشن” فیلم شماست.این گروه خشن،بر خلاف اکثر فیلمهای وسترن که هفت تیرکشی تنها و یکه رو را در مرکز داستان دارند،بر یک گروه از کابوی هایی با سابقه و حرفه ای تمرکز دارد.نکته ی جالب توجه این است که این گروه توسط یکی از اعضای سابق خودشان،تحت تعقیب است.یاد آور سرنوشت جان مارستون است.نه؟
و البته فصل هایی از فیلم هم در مکزیک فیلمبرداری شده و تماشای ارتش مکزیک در یونیفرم نظامی ،تجدید خاطره ایست با ماموریت های مارستون در دل انقلاب مکزیک.
5.Butch Cassidy and Sundance Kid 1969
George Roy hill
اگر قرار باشد لیستی از جذاب ترین رفاقت های سینمایی تهیه کنیم،”بوچ کسیدی و ساندنس کید” رتبه ی بالایی در این لیست خواهد داشت.کنار هم قرار گرفتن دو تا از ستاره های دهه شصت امریکا،پل نیومن و رابرت ردفورد در کنار یکدیگر منجر به جادویی شده که گویی خالقش بعد از اختراع آن،فرمول ساختش را از بین برده.
هنوز هم بعد از گذشت نیم قرن،تماشای بده بستان های نیومن و ردفورد و شوخی های کلامی آنها ،تازه بنظر می رسد.
جرج روی هیل با قابی از بوچ کسیدی و ساندنس کید در حال تیر اندازی،فیلمش را به پایان می رساند و کاراکتر های داستانش را تا ابد در دل این فریم زنده نگه میدارد.
4.Unforgiven
Clint Eastwood
کلینت ایستوود با ژانر وسترن به مخاطبان سینما معرفی شد.و اگر سه گانه ی ارزشمند سرجیو لئونه را فاکتور بگیریم،غالب فیلمهایی که ایستوود در آنها نقش آفرینی کرده بود،وسترن اسپاگتی های نسبتا متوسطی بودند که آنچنان ارزش هنری نداشتند.اصلا کسی از اسپاگتی توقع دستاورد هنری و نقدهای تحسین برانگیر ندارد.وسترن اسپاگتی گره خورده است با سرگرمی برای مخاطب عام سینما.
و زمانی که ایستوود “نابخشوده” را ساخت و با تحسین یکپارچه ی منتقدین همراه شد،همه در بهت و حیرت بودند که چطور بازیگر وسترن اسپاگتی های یکبار مصرف،نه یکی از بهترین وسترین های سینما،که یکی از بهترین فیلم های تاریخ را ساخته است.
نابخشوده به نوعی یک اثر اتوبیوگرافی برای خود ایستوود ست.البته نه بیوگرافی زندگی حقیقی اش.کاراکتری که ایستوود در نابخشوده بازی میکند،سرانجام و عاقبت همان کاراکتری ست که در جوانی با او مشهور شده بود.همان غریبه ی شنل پوش با سیگار برگ که امروز پیر و ناتوان شده،اسلحه را کنار گذاشته و به همراه پسرانش به دامداری مشغول است.
نابخشوده،نامه ی عاشقانه ی ایستوود است به سینما.نامه ی خداحافظی او به روزگار خوش جوانی..به روزهایی که هرگز باز نخواهند گشت.
3. The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford
Andrew Dominik
احتمالا دارید پیش خود فکر میکنید که این دیگر چه اسم عجیبی ست برای یک فیلم ؟
تمام نقاط عطف داستان در عنوان جا گرفته.چه کسی به قتل رسیده،توسط چه شخصی و ویژگی شخصیتی قاتل چیست.تمام این سوالات تنها در عنوان فیلم پاسخ داده شده است!
و قدرت فیلم در همین جاست.جسی جیمز فیلم اتفاق و وقایع نیست.فیلم درونیات است.در جسی جیمز مهم نیست آدم ها چه کاری انجام میدهند.مهم این است که چه چیز باعث شده تا به نقطه ای رسیدند که آن کار را انجام دهند.مهم نیست که چه اتفاقی می افتد…مهم اینجاست که آن اتفاق چگونه رخ میدهد.
جسی جیمز داستان برادران سرشناس جیمز به نام های فرانک و جسی است که تا چندین سال مشغول به سرقت از قطارها بودند و مقامات آمریکایی از دستگیری آنها ناتوان و برای سرشان جایزه گذاشته بودند.
همین چند خط دستمایه ی کافی برای ساخت یک وسترن سرگرم کننده با مقادیر زیادی تیر اندازی و هیجان کاذب است.اما دومینیک هوشمندانه تر از این حرفا عمل کرده.شخصیت مرکزی داستان او،جوان بیست ساله ی منفعل و ترسویی به نام رابرت فورد ،با بازی تحسین برانگیز کیسی افلک،می باشد که از بچگی شیفته ی آوازه و شهرت برادران جیمز خصوصا جسی بوده و آرزو داشته تا روزی در دار و دسته ی آنها فعالیت داشته باشد.عشق و علاقه ای که رابرت به جیمز ها ،و انحصارا جسی داشته،چیزی بیشتر از شوری جوانانه برای اسلحه کشی ست.او به نوعی عاشق جسی شده است و به طرز وسواس گونه ای هر اطلاعاتی که مربوط به جسی است را به دست اورده تا بتواند شباهات بین خودش و او را پیدا کند.حتی سایز پای جسی!
جسی جیمز متفاوت ترین عنوان این لیست و کلا جهان وسترن است.روایت شاعرانه اثر،چیزی نیست که از ژانر خشونت بار وسترن انتظار داریم.فیلمبرداری راجر دیکنز،حیرت آور است و بازی های کیسی افلک و برد پیت،ما را به تحسین وا میدارد.
2.True Grit 2010
Ethan & Joel Coen
این روزها هالیود پر است از بازسازی آثار کلاسیک یا فیلم های اخیر اروپایی و آسیایی.بازسازی هایی که حقیقتا بعد از تماشای آنها برایمان سوال ایجاد میشود که لزوم این بازسازی ها چیست؟ چرا که خروجی نه تنها بهبودی به نسخه ی اصلی نداشته که به مراتب اثر ضعیف تری بوده و تمام ارزش های منبع اقتباس را هم نادیده گرفته.
اساسا فلسفه ی بازسازی بر این است که نفاط ضعف فیلم اصلی را برطرف ،و جهان بینی خود را به فیلم تزریق، و درنهایت فیلمی را عرضه کنیم که امضای مولف همراه اثر باشد.
و “شهامت” یکی از همین آثار است.برادران کوئن فیلم متوسط هنری هاتاوی را برداشته با اضافه کردن ادویه ی کوئنی به فیلم ،اثری به غایت جذاب تر و یکدست تر را به طرفداران وسترن هدیه کردند.
اینبار برادران کوئن تصمیم گرفتند تا دست از خلق موقعیت های هجو آمیز و عجیب و غریب خود بردارند و از ساخت یک اثر سر راست و کلاسیک با الگوی کهن انتقام لذت ببرند.و باید گفت که نتیجه ی اثر برای ما هم لذتبخش است.ترکیب جف بریجز و مت دیمون به شدت کار آمد بوده و بده بستان های کلامی آنها منجر به چند تا از آن لحظات ناب کمدی کوئنی شده.جاش برولین هم در دومین همکاری خود با کوئن ها نقش منفی جالب و البته احمقی را خلق کرده که تماشایش خالی از لطف نیست.
1.The Hateful Eight
Quentin Tarantino
برای حسن ختام مطلب،سراغ فیلمی می روم که فصل ابتدایی اش،بسیار شبیه به صحنه ی آغازین رد دد 2 ست.در هر دو اثر مسافرین یک کالسکه اسیر کولاکی سهمگین شده و برای فرار از سرمای کشنده زمستان به کلبه ای در میانه ی راه پناه میبرند.بیراه نیست که بگوییم راکستار با این افتتاحیه،قصد ادای دین به “هشت نفرت انگیز” را داشته است.
باید خوشحال باشیم که تارانتینو بعد از کش و قوس های فراوان که در اثر لو رفتن فیلمنامه ایجاد شده بود ،بلاخره موافقت کرد که فیلم رابسازد.و عجب فیلمی!
اگر از تارانتینو بدتان می آید و او را پسر بچه ای شیطان میدانید که فیلمهایش کولاژی خشن و خونین از فیلمهای مورد علاقه اش است،سراغ این فیلم نروید.او عوض نشده و قرار نیست به مخالفینش باج بدهد.جالب اینجاست که او حتی به طرفدارانش هم باج نداده و فیلمی ساخته که شاید حتی خوشایند سینه چاکان او نباشد.
به هر حال همه تارانتینو را با فیلمای قصه محور و پر لوکیشن می شناسیم که تعدد وقایع،فرصت نفس کشیدن را بهمان نمی دهد.اما اینبار او تصمیم گرفته یک نمایشنامه را بر روی پرده ی سینما به تصویر بکشاند.نمایشنامه ای که البته بی شباهت به آثار آگاتا کریستی هم نیست.یک جنایت رخ داده.هشت غریبه در یک کلبه حضور دارند.با گذشته ای نامعلوم و انگیزه ای مبهم.
. مای مخاطب،باید سعی کنیم از لا به لای دیالوگ های پر شمار این شخصیت ها با یکدیگر،کلید ماجرا را پیدا کنیم.
شاید هم مانند من بار اول چنانی درگیر گفت و گوهای جذاب و بازی های یکدست فیلم شوید که بیخیال کارآگاه بازی شوید و خود را به بسپارید به دستان کوئنتین تارانتینو.
نویسنده :علیرضا خانی عضو تیم آلفاکلاب